
افشین امیرشاهی، روزنامه نگار
کاروان بدون مدال ایران در بیشتر رشته های ورزشی در المپیک پاریس؛ این ماجرای همیشگی ورزش کشورمان است. داستان کشتی به عنوان ورزش اول ایران را که کنار بگذاریم، در رشته وزنه برداری نیز توفیق داشته ایم. پس از آن با اختلاف در تکواندو نیز شانس هایی برای مدال آوری داشته ایم. در سایر رشته ها اما وضعیت کاملا متفاوت است. گاهی با ظهور ستاره هایی غافلگیر شده ایم و دست مان به مدال رسیده است. ولی روال معمول “هیچ” بوده است.
اگر وضعیت ورزشکاران ایرانی در المپیک های دوره قبل را بررسی کنیم متوجه می شویم که در تمام دوره ها در هفته اول روی سکو نرفته ایم. المپیک ۲۰۲۰ توکیو یک استثنا بود که جواد فروغی در هفته اول یک شگفتی خلق کرد و در رشته تیراندازی، ایران را صاحب یک مدال تاریخی کرد. اما تیم ایران همیشه از هفته دوم و سوم مدال گرفته است؛ یعنی از جایی که کار به رقابت ورزشکاران جهان در سه رشته کشتی، تکواندو و وزنه برداری می رسد.
ورزش ایران در طول تاریخ المپیک موفق شده ۷۶ مدال به دست آورد که از این تعداد ۴۷ مدال مربوط به کشتی، ۲۰ مدال برای وزنه برداری، ۶ مدال متعلق به تکواندو، یک مدال برای تیرانداری، یک مدال برای کاراته و یک مدال برای دوومیدانی است. درواقع ورزش ایران در تمام دوره های المپیک فقط در کشتی و وزنه برداری درخشیده است و گاهی هم تکواندو به کمک ورزش کشور آمده است. امسال نیز اگر چه برخی از ورزشکاران ایران خوش درخشیدند، اما باز هم نتیجه همان چیزی بود که انتظار می رفت، بدون مدال و بدون موفقیت. حتی وقتی که رضا علیپور در سنگنوردی، تنها با اختلاف چند صدم ثانیه به فینال نرسید یا مهدی الفتی ملی پوش ژیمناستیک و پرچمدار کاروان ایران در المپیک پاریس که با پرش زیبا در فینال وسیله پرش خرک و فرود نامطمئن عنوانی بهتر از هفتمی جهان به دست نیاورد.
شمشیربازان هم امسال رقابت های نزدیک و جانانه ای داشتند و هرچند شایستگی های بسیاری از خودشان به نمایش گذاشتند اما در نهایت به عنوانی بهتر از چهارمی دست پیدا نکردند. حتی کوتاه ماندن دست شان از مدال را به داوری مسابقات نسبت دادند. تیم های قایقرانی و دوومیدانی ایران نیز در این دوره هیچ موفقیتی کسب نکردند. حتی فرزانه فصیحی درمیان دونده های جهان عنوانی بهتر از پنجاهم به دست نیاورد و این مسئله نشان می دهد که یکی از بهترین دونده های کشورمان چه فاصله ای با ورزشکاران جهان دارد.
ایران در سه رشته شنا، تیراندازی با کمان و دوچرخه سواری جاده هم یک نماینده داشت. در دوچرخه سواری جاده، نماینده ایران پس از ۱۶ سال ناکامی توانست به خط پایان برسد. درواقع همین به خط پایان رسیدن، یک کامیابی به حساب آمد. حتی اگر او با نفر اول ۲۶ دقیقه و ۵۹ ثانیه فاصله داشته باشد. نیما و نوشاد عالمیان و ندا شهسواری، پینگ پنگ بازان کشورمان نیز هیچ موفقیتی کسب نکردند.
اینجا این پرسش مطرح است که چرا سال های طولانی است که ورزش کشورمان درجا می زند. چرا نمی توانیم به موفقیت چشمگیر برسیم؟ دلایل ناکامی همیشگی ما چیست؟ آیا مثل همه دوره های قبل تنها باید به کسب سهمیه المپیک بسنده کنیم و پیروزی در مسابقه ها و رفتن روی سکوهای قهرمانی همچنان برایمان آرزویی دست نیافتنی باشد؟ کشورهایی که در المپیک، بزرگترین عرصه ورزشی جهان به موفقیت هایی رسیده اند چه سیاستها و برنامه ای داشته اند؟ مدیران ورزشی کشور چه تلاش هایی برای احیای جایگاه ورزشی ایران باید انجام بدهند؟ چرا ورزش ایران پیشرفت نمی کند؟ این در حالی است که ورزشکاران ایران در برخی از رشته ها بسیار با استعداد نشان دادند. اما همان ها نیز نتوانستند به موفقیت برسند.
چند روز دیگر که بازی های المپیک پاریس تمام شد، لازم است یک ارزیابی دقیق و برنامه ریزی اصولی برای آینده ورزش ایران صورت پذیرد. هرچند همه می دانیم پول نیست، امکانات نیست، نگاه آینده نگر وجود ندارد، زنان ورزشکار حمایت نمی شوند و با مشکلاتی دوچندان مواجه هستند، ضعف مدیریتی داریم و در یک کلمه چشم انداز روشنی از آینده نداریم، اما با همه اینها، مدیران و مسئولان کشور وظیفه دارند تلاش کنند و برای برون رفت از این وضعیت برنامه داشته باشند. لازم است یک کمیته ارزیابی عملکرد ورزش ایران تشکیل شود و مسیر حرکت ورزش کشور برای چهار سال آینده مورد بازبینی قرار گیرد. وگرنه چهارسال دیگر دوباره شاهد همین روند تکراری ناکامی های ورزشی خواهیم بود.
اما داستان ورزش ایران به همین جا ختم نمی شود. رقابت المپین های کشورمان را از زاویه دیگر نیز می توان بررسی کرد. آن هم مسئله ورزشکاران پناهنده المپیکی ایران است که در این دوره بیشترین نفرات تیم پناهندگان را تشکیل دادند. به نظر می رسد که مدیران عالی رتبه ایران و وزارت ورزش و جوانان باید هرچه زودتر سیاست هایی اتخاذ کنند که منجر به افزایش امید به زندگی در میان ورزشکاران شود؛ سیاست هایی که امیدواری را در میان اهالی ورزش بیشتر کند. نگاه به آینده را تقویت کند و بدانند مسئولان کشورشان به آنها بها می دهند. در غیر این صورت به دلیل کیفیت زندگی در کشورهای توسعه یافته نسبت به کشورهای در حال توسعه مانند ایران، همچنان فکر ورزشکاران مان درگیر رفتن و ماندن خواهد بود. هم اکنون باید به فکر چاره بود که فردا شاید دیر باشد.